۱۳۹۰ آبان ۱۷, سه‌شنبه

جامعه ی گوسفندی لایق حکومت گرگ هاست !


این سخن تاریخی از برتراند راسل را تا به امروز قبول نداشتم اما گاهی انسان با دیدن یک کاریکاتور ساده به حقایق بزرگی پی می برد.شاید این سخن برتراند راسل کامل کننده کاریکاتور مانا نیستانی در مورد اعدام باشد،
جمع شدن هزاران تن برای تماشای عمل غیر انسانی اعدام در یک محل ورزشی جز نشانه انحطاط و بیمار بودن لایه هایی از جامعه است؟چه چیزی در تماشای مرگ یک انسان جز خشونت و ارضاء حس خشونت نهفته است؟این خشونت پنهان در جامعه از کجا سرچشمه گرفته است؟
این خشونت ها در کشوری که پایه های حکومت آن با اعدام روشنفکران و دگر اندیشان محکم شده و ٨ سال،ناگزیر درگیر جنگ و خون ریزی بوده است اجتناب ناپذیر است،
تصور کنید کودکی ٩ ساله را که به همراه پدر و مادر به دیدن مراسم اعدام میرود.در کتاب داستانش عکس و داستان اعدام حسنی را میخواند .در شبکه های تلوزیون اخبار اعدام قاچاق چیان مواد مخدر را میشنود...برای فردای این کودک چه انتظاری میتوان داشت؟همینطور تاثیری که این کودک بر همکلاسی ها و دوستان خود میگذارد را در نظر داشته باشید.قصد من توهین به هم میهنانم نیست اما جز عده محدودی بقیه مان یا چشم هایمان را به روی حقایق بسته ایم یا هنوز حقیقت را درک نکرده ایم که در هر دو حالت گوسفندانی هستیم که لایق حکومت گرگیم،مگر آنکه تدبیری بیاندیشیم.



کاریکاتور اثر مانا نیستانی 

۱۳۹۰ آبان ۱۰, سه‌شنبه

نتیجه ٣٥ سال تکامل اسلامی !

سال ها قبل به کودکان ، برابری و عدالت جنسی را می آموختند ،ارزش های انسانی و فرهنگ معاشرت با جنس مخالف را می آموختند . می آموختند اگر به جنس مخالف خود مینگرند اول یک انسان را ببینند بعد جنسیت او را . ظرفیت ارتباط را می آموختند ، محبت را می آموختند . در یک کلام انسانیت را می آموختند .


اما اکنون می آموزند که یک مجسمه ، شهوت آلود است ، می آموزند جنس زن ، یک پله از انسانیت پایین تر است ، می آموزند که مرد ، ظرفیت و شعور ندارد و هر لحظه به گناه واداشته میشود ، می آموزند اگر به جنس مخالف مینگری ، اول او را ارضا کننده امیال خود بدانی و بعد او را انسان بدانی ، می آموزند کودکان در رده احشام اند و هیچ نمی فهمند . 


این نتیجه ٣٥ سال تکامل اسلامی است